امروز چهارشنبه , 16 آبان 1403
پاسخگویی شبانه روز (حتی ایام تعطیل)
دانلود تحقیق درمورد مقام انسانى زن از نظر قرآن
با دانلود تحقیق در مورد مقام انسانى زن از نظر قرآن در خدمت شما عزیزان هستیم.این تحقیق مقام انسانى زن از نظر قرآن را با فرمت word و قابل ویرایش و با قیمت بسیار مناسب برای شما قرار دادیم.جهت دانلود تحقیق مقام انسانى زن از نظر قرآن ادامه مطالب را بخوانید.
نام فایل:تحقیق در مورد مقام انسانى زن از نظر قرآن
فرمت فایل:word و قابل ویرایش
تعداد صفحات فایل:39 صفحه
قسمتی از فایل:
اسلام زن را چگونه موجودى مىداند؟آيا از نظر شرافت و حيثيت انسانى او رابرابر با مرد مىداند و يا او را جنس پستتر مىشمارد؟اين پرسشى است كه اكنونمىخواهيم به پاسخ آن بپردازيم.
فلسفه خاص اسلام درباره حقوق خانوادگى
اسلام در مورد حقوق خانوادگى زن و مرد فلسفه خاصى دارد كه با آنچه درچهارده قرن پيش مىگذشته و با آنچه در جهان امروز مىگذرد مغايرت دارد.اسلامبراى زن و مرد در همه موارد يك نوع حقوق و يك نوع وظيفه و يك نوع مجازاتقائل نشده است;پارهاى از حقوق و تكاليف و مجازاتها را براى مرد مناسبتر دانسته وپارهاى از آنها را براى زن،و در نتيجه در مواردى براى زن و مرد وضع مشابه و درموارد ديگر وضع نامشابهى در نظر گرفته است.
چرا؟روى چه حسابى؟آيا بدان جهت است كه اسلام نيز مانند بسيارى ازمكتبهاى ديگر نظريات تحقير آميزى نسبتبه زن داشته و زن را جنس پستترمىشمرده است و يا علت و فلسفه ديگرى دارد؟
مكرر در نطقها و سخنرانيها و نوشتههاى پيروان سيستمهاى غربى شنيده و خواندهايد كه مقررات اسلامى را در مورد مهر و نفقه و طلاق و تعدد زوجات و امثالاينها به عنوان تحقير و توهينى نسبتبه جنس زن ياد كردهاند;چنين وانمود مىكنند كهاين امور هيچ دليلى ندارد جز اينكه فقط جانب مرد رعايتشده است.
مىگويند تمام مقررات و قوانين جهان قبل از قرن بيستم بر اين پايه است كه مردجنسا شريفتر از زن است و زن براى استفاده و استمتاع مرد آفريده شده است،حقوقاسلامى نيز بر محور مصالح و منافع مرد دور مىزند.
مىگويند اسلام دين مردان است و زن را انسان تمام عيار نشناخته و براى اوحقوقى كه براى يك انسان لازم است وضع نكرده است.اگر اسلام زن را انسانتمام عيار مىدانست تعدد زوجات را تجويز نمىكرد،حق طلاق را به مرد نمىداد، شهادت دو زن را با يك مرد برابر نمىكرد،رياستخانواده را به شوهر نمىداد،ارثزن را مساوى با نصف ارث مرد نمىكرد، براى زن قيمتبه نام مهر قائل نمىشد،به زناستقلال اقتصادى و اجتماعى مىداد و او را جيرهخوار و واجب النفقه مرد قرارنمىداد.اينها مىرساند كه اسلام نسبتبه زن نظريات تحقير آميزى داشته است و او راوسيله و مقدمه براى مرد مىدانسته است.مىگويند اسلام با اينكه دين مساوات است واصل مساوات را در جاهاى ديگر رعايت كرده است،در مورد زن و مرد رعايت نكردهاست.
مىگويند اسلام براى مردان امتياز حقوقى و ترجيح حقوقى قائل شده است و اگرامتياز و ترجيح حقوقى براى مردان قائل نبود مقررات بالا را وضع نمىكرد.
اگر بخواهيم به استدلال اين آقايان شكل منطقى ارسطويى بدهيم به اين صورت درمىآيد:اگر اسلام زن را انسان تمام عيار مىدانستحقوق مشابه و مساوى با مرد براىاو وضع مىكرد،لكن حقوق مشابه و مساوى براى او قائل نيست،پس زن را يك انسانواقعى نمىشمارد.
تساوى يا تشابه؟
اصلى كه در اين استدلال به كار رفته اين است كه لازمه اشتراك زن و مرد درحيثيت و شرافت انسانى،يكسانى و تشابه آنها در حقوق است.مطلبى هم كه از نظرفلسفى بايد انگشت روى آن گذاشت اين است كه لازمه اشتراك زن و مرد در حيثيتانسانى چيست؟آيا لازمهاش اين است كه حقوقى مساوى يكديگر داشته باشند به طورى كه ترجيح و امتياز حقوقى در كار نباشد؟يا لازمهاش اين است كه حقوق زنو مرد علاوه بر تساوى و برابرى،متشابه و يكنواخت هم بوده باشند و هيچ گونه تقسيمكار و تقسيم وظيفهاى در كار نباشد؟شك نيست كه لازمه اشتراك زن و مرد درحيثيت انسانى و برابرى آنها از لحاظ انسانيت،برابرى آنها در حقوق انسانى است اماتشابه آنها در حقوق چطور؟
اگر بنا بشود تقليد و تبعيت كوركورانه از فلسفه غرب را كنار بگذاريم و در افكار وآراء فلسفى كه از ناحيه آنها مىرسد به خود اجازه فكر و انديشه بدهيم،اول بايدببينيم آيا لازمه تساوى حقوق تشابه حقوق هم هستيا نه؟تساوى غير از تشابهاست;تساوى برابرى است و تشابه يكنواختى.ممكن است پدرى ثروت خود را بهطورى متساوى ميان فرزندان خود تقسيم كند اما به طور متشابه تقسيم نكند.مثلا ممكناست اين پدر چند قلم ثروت داشته باشد:هم تجارتخانه داشته باشد و هم ملكمزروعى و هم مستغلات اجارى،ولى نظر به اينكه قبلا فرزندان خود را استعداديابىكرده است،در يكى ذوق و سليقه تجارت ديده است و در ديگرى علاقه به كشاورزى ودر سومى مستغلدارى،هنگامى كه مىخواهد ثروت خود را در حيات خود ميانفرزندان تقسيم كند،با در نظر گرفتن اينكه آنچه به همه فرزندان مىدهد از لحاظارزش مساوى با يكديگر باشد و ترجيح و امتيازى از اين جهت در كار نباشد،به هركدام از فرزندان خود همان سرمايه را مىدهد كه قبلا در آزمايش استعداديابى آن رامناسب يافته است.