امروز چهارشنبه , 16 آبان 1403
پاسخگویی شبانه روز (حتی ایام تعطیل)
دانلود اقدام پژوهی چگونه توانستم با توجه به کم رویی زینب او را به مشارکت گروهی ترغیب کنم؟
ما دانلود فایل اقدام پژوهی با عنوان چگونه توانستم با توجه به کم رویی زینب او را به مشارکت گروهی ترغیب کنم؟ با قیمت بسیار مناسب را به شما عزیزان پیشنهاد میکنیم.جهت دانلود و مطالعه اقدام پژوهی چگونه توانستم با توجه به کم رویی زینب او را به مشارکت گروهی ترغیب کنم؟ با مشخصات 29 صفحه و در فرمت word و قابل ویرایش ادامه مطلب را بخوانید.شما میتوانید با اطمینان کامل بهترین اقدام پژوهی در مورد چگونه توانستم با توجه به کم رویی زینب او را به مشارکت گروهی ترغیب کنم؟ را از سایت ما دانلود کنید.
نام فایل:اقدام پژوهی چگونه توانستم با توجه به کم رویی زینب او را به مشارکت گروهی ترغیب کنم؟
فرمت فایل:word و قابل ویرایش
تعداد صفحات فایل:29 صفحه
قیمت فایل:8000 تومان
قسمتی از فایل:
مشاهده رفتار زینب در مدرسه توسط معلم:
زینب بر روی کلاس همیشه گوشه آخرو کنج کلاس را برای نشستن انتخاب می کند. در بحث های گروهی اصلأ شرکت نمی کند و فقط به هنگام سوال و جواب حرف می زند آن هم آهسته و به صورت زمزمه ولی با این حال در امتحانات کتبی نمرات متوسطی را کسب می کند در کلاس شکایتی از کسی ندارد حتی اگربچه ها او را اذیت کنند.
در زنگ تفریح اکثرأ تنهاست و گاه وقتی با یکی از بچه ها به نام فاطمه هم صحبت می شود. در مواقع تنهایی در گوشه ای از حیاط مدرسه می ایستد و با نوک پا به زمین می کوبد و یا می نشیند و سنگها را به هم می زند. در زنگ ورزش در بازی با بچه ها اصلأ شرکت نمی کند و کتاب در دست میگیرد و وقتی از او خواسته می شود که با بچه ها بازی کند فقط به دنبال بچه ها می دود و حتی از توپ گریزان است واز گرفتن آن خوداری می کند. در هنگام رفتن به خانه تنها و سربه زیر به خانه می رود و گاهی اوقات فاطمه او را همراهی می کند.
روزی به خانه زینب رفتم و با والدین او ملاقات کردم.پدر او فردی مسن تقریبأ شصت وپنج ساله و مادرش نیزمسن بود. پدرش این گونه بیان میکرد که شش فرزند دارم چهار پسر ودودخترکه هر کدام بعد از ازدواج به شهر رفتند و زینب آخرین فرزند من است که او در سن سه سالگی دچار تشنج شد و بعد از مداوا کمی لکنت زبان داشت که در سن شش سالگی برطرف شد و الان هیچ مشکلی ندارد اما دختر مؤدب و کم حرفی است او را خیلی دوست دارم و هرجه بخواهد برای او آماده می کنم. مادرش بیان می کند او همیشه بعد ازانجام تکالیفش به سراغ تلویزیون میرود،کمتر بیرون میرودووقتی ازاومی خواهم کاری انجام دهد و یا به خانه ی اقواممان بیاید بدون چون چرا می پذیرد اما در مهمانی ها آرام و ساکت است و با کسی هم حرف نمی زند و فقط به سوالات دیگران جواب کوتاه می دهد و بارها او را نزد پزشک برده ایم و گفتند که هیچ مشلی ندارد.
دوست زینب(فاطمه) که الان کلاس پنجم می باشد می گوید زینب از اول ابتدایی تا الان بامن است او دختر خوبی است ولی بچه ها او را دوست ندارد چون خوب بازی نمی کند اما اودختر مؤدب و ساکتی است و با کسی کاری ندارد درس هایش را هم خوب می خواند و فقط دوست ندارد زیاد با کسی حرف بزند.
همکلاسی های دیگر زینب می گویند که ما کاری با او نداریم اوخودش دوست ندارد با ما باشد وبا ما بازی نمی کند حتی روی کلاس هم چیزی به ما قرض نمی دهد و دوست دارد همه چیزش فقط مال خودش باشد و یکی از بچه گفت" او مریض است" بقیه بچه ها هم او را تأیید کردند
معلم سال قبل زینب میگوید که زینب در سال قبل نیز چنین آرام وساکت بود وهر چه تلاش کردم که او را تغییر دهم که بر روی کلاس اظهار نظرکند و خود را نشان دهد در او اثری نداشت و گاهی به تنبیه متوسل می شدم که بدتر در او تأثیر عکس داشت. ودر طول سال مأمورانی که از طرف بهداشت آمدند اظهار داشتند که زینب در سن پایین دچار تشنج شده و لازم است که توجه بیشتری به او شود...