دانلود جزوه مکاتبات تجاری و گزارش نویسی مهدی ماحوزی

دانلود جزوه مکاتبات تجاری و گزارش نویسی مهدی ماحوزی

0 10k
دانلود جزوه مکاتبات تجاری و گزارش نویسی مهدی ماحوزی
📚 جزوه یا خلاصه: مکاتبات تجاری و گزارش نویسی
🖊 مولف: مهدی ماحوزی

نام فایل:جزوه مکاتبات تجاری و گزارش نویسی مهدی ماحوزی

فرمت فایل:pdf باکیفیت بالا

تعداد صفحات فایل:36 صفحه

دانشجویان و کاربران گرامی محتوای فایل جزوه مکاتبات تجاری و گزارش نویسی اثر مهدی ماحوزی کاملترین جزوه حال حاضر در فرمت فایل pdf با کیفیت عالی تهیه و تدوین گردیده است.

قسمتی از فایل:

 معانی لغوی واژه گزارش : اسم مصدر از گزار « فعل امر یا بن مضارع + ش پسوند اسم مصدر » مصدر آن گزاردن معانی : ۱- بھ جای آوردن فرض ایزد بگذاریم و بھ کس بد نکنیم آنچھ گویند روا نیست نگوییم رواست ۲- ادا کردن و انجام دادن چون ترا شغلى پیش آید ھر چند ترا كفایت گزاردن آن باشد مستبد بر رأى خود مباش كھ ھر كھ مستبد بھ رأى بود پشیمان شود حق ھرکس بھ کم آزاری بگزارم کھ مسلمانی این است و مسلمانم ۳- رسانیدن و تبلیغ بدو گفت آری گزارم پیام برینسان کھ گفتی و بردی تو نام. ۴- در میان نھادن و اظھار کردن ھمان نیز داننده مرد کھن کھ از پادشاھان گزارد سخن ۵- صرف کردن بدترین مال آن است کھ از حرام جمع آری و بھ آثام بگزاری ۶- تعبیر خواب ترا از نیکوکاران می شماریم تا زندانیان را خوابھا میگزاری ۷- شرح و تفسیر کردن مر این دین بھ را بیاراستند از این دین گزارش ھمی خواستند. ۸- خبر دادن و اطلاع دادن گزارش کنان تیز کن مغز را .گزارش ٴ ده این نامھ نغز را ۹- نقش کننده و نگارنده گزارنده ٴ پیکر این پرند گزارش چنین کرد با نقشبند. ۱۰ - توضیح گزارای نقش گزارش پذیر .کھ نقش از گزارش ندارد گزیر ۱۱ - سنجیدن ، تامل و وارسی کردن در این معني بسي گزارش باید كرد تا كارھا راست آید ۱۲ - ترک کردن و رھا کردن این خوی زشت را بگزار ۱۳ - مامور مالیات و تحصیل دار گزارنده بردی بھ دیوان شاه از این بار بھری بھرچارماه ۱۴ - عبور کردن و گذاشتن سنان چھ باید بر نیزه ٴ کسی کز پیل ھمی گذاره کند تیرھای بی پیکان ھم سایر ترکیبات این واژه پیغامگزار – حقگزار – خوابگزار – شکر گذار – مصلحت گذار – نمازگزار –پایھ گذار – گزارده – گزارش پذیر – گزارش کنان – گزارشگر – گزارشگری – گزارش نامھ – گزارندگی - گزارنده – گزاره کردن – گزاره نامھ – گزاریدن البتھ این واژه با واژه گذاردن / گذاشتن با معانی گماشتن ، نھادن ، اجازه دادن ، وضع کردن ، عبور کردن یا پیش کش دادن نبایستی اشتباه گردد


5,000 تومان